جدول جو
جدول جو

معنی واقعه طلب - جستجوی لغت در جدول جو

واقعه طلب
شورش طلب، فتنه جو، ماجراجو
تصویری از واقعه طلب
تصویر واقعه طلب
فرهنگ فارسی عمید
واقعه طلب
(رَ بَ)
مفسد، جنگجو. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، شورش طلب. فتنه جو. شرطلب. فتنه انگیز. گردنکش. سرکش. یاغی. طاغی. (ناظم الاطباء) ، خاین. (ناظم الاطباء) : مردم کوته اندیش واقعه طلبی بر او جمع شدند. (تاریخ شاهی احمد یادگار ص 342) ، خاین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
واقعه طلب
جنگخواه، شورشی آنکه طالب حوادث و ماجراهاست فتنه جو شر طلب مفسد: (مردم کوته اندیش واقعه طلبی براو جمع شدند)، جنگجو
تصویری از واقعه طلب
تصویر واقعه طلب
فرهنگ لغت هوشیار
واقعه طلب
شرطلب، فتنه جو، فتنه انگیز، ماجراجو، مفسد، جنگجو، دعوایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قِ عَ / عِ طَ لَ)
حادثه جوئی. ماجراجوئی. فتنه انگیزی
لغت نامه دهخدا
تصویری از واقعه طلبی
تصویر واقعه طلبی
جنگخواهی، شور شخواهی حادثه جویی فتنه انگیزی، جنگجویی
فرهنگ لغت هوشیار